اواتار پس از 1900 سال قسمت سوم



















Blog | Profile | Archive | Email | Design by | Name Of Posts


اواتار بهترین کارتون دنیا

اواتار انگ و اواتار کورا

آب ، خاک ، آتش ، باد 

همیشه دوست داشتم مثل کارتون آواتار مردم بتونند عناصرو کنترل کنند 

 همه فک می کنند آواتار یه شخصیت کارتونیه ولی من باور دارم اون واقعیه

آخرین آواتار

کتاب اول : آب

قسمت سوم : سفر به شهر جمهوری

بله بعد از غذا دادند به مکثی ، نشستم با خودم فکر کردم باید یه استاد آب افزاری پیدا کنم ؟ اونم توی این دنیا که همه فکر می کنند آواتار یه شخصیت کارتونیه . ولی شاید بشه توی دنیای آوتاری بشه شاید بهتر باشه برم شهر جومهوری رفتم پیش مکثی روش نشستم . گفتم برو به شهر جمهوری . مکثی منو زود رسوند با دیدن مجسمه آنگ فهمیدم توی شهر هستیم ولی بغل مجسمه آنگ یه مجسمه دیگه بود اون مجسمه کورا بود . واقعا زیبا بود . هیچ وقت فکر نمی کردم شهر جمهوری را از نزدیک ببینم . رفتم دیدم یه عالمه آدم جمع شدن و کسی داره صحبت ضد آواتاار می کنه . خوب که دیدم بله اون بچه یه ظهیر بود . با کمال تعجب دیدم نبیره ی تاف هم هست. وای خدا! همه داشتند باتعجب منو نگاه می کردند می دونستم چرا ؟ چون من با آدمای اون شهر فرق داشتم . تو این موقع بچه ی ظهیر گفت تو دیگه کی هستی ؟ گفتم : اسم من نیایش است. نمی خواستم بگم آواتارم. چه اسم عجیبی ! به هر حال خوش آمدی  تو طرفدار آواتاری یا ضدش برای اینکه سرش را شیره بمالم گفتم ضد آواتار. خوبه اونایی که طرفدار آواتار بودند از شهر بیرون کردند و حالا می خوایم مجسمه آوتار آنگ و کورا را خراب کنیم . فکر کنم باید استاد آب افزاری را فعلا بی خیال شم و جلوی این اتفاق را بگیرم.

.

.

.

.

.

خوب تمام شد قسمت بعد فردا خداحافظ


نظرات شما عزیزان:

آنگ
ساعت17:07---31 مرداد 1393
ببخشید رفتم
پاسخ:عیبی نداره


آنگ
ساعت16:25---31 مرداد 1393
سلام بیا چت روم همونجای قبلی منتظرتم
پاسخ:باشه


آنگ
ساعت16:22---31 مرداد 1393
عالی بود
پاسخ:مرسی


آنگ
ساعت16:19---31 مرداد 1393
سلام نمیای چت

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در جمعه 31 مرداد 1393برچسب:,ساعت3:9 بعد از ظهرتوسط کورا نیایش | |